چالش آزادی بیان در کسبوکارها
در دنیای امروز، کسبوکارها پیوسته از کارکنان میخواهند که نظراتشان را بیان کنند، چون به درستی میدانند این کار مزایای زیادی دارد؛ از شناسایی بهموقع مشکلات تا افزایش نوآوری. اما چیزی که اغلب نادیده گرفته میشود، این است که «اظهار نظر» شجاعت میخواهد و این شجاعت به راحتی در محیطهای کاری خشک و سلسلهمراتبی شکل نمیگیرد.
🔹در بیشتر سازمانها، سازوکار مشخصی برای بیان انتقادات و پیشنهادها وجود ندارد؛ و حتی اگر وجود داشته باشد، اعتماد به آن کم است. نتیجه؟ افراد ترجیح میدهند سکوت کنند، یا در نهایت حرفهای خود را بینام و در سکوت مطرح کنند. این یعنی ما همچنان از آزادی بیان واقعی در سازمانها فاصله زیادی داریم.
🔹بیشتر مدیران نمیدانند که آزادی بیان، فقط یک شعار یا ابزار روابط عمومی نیست؛ بلکه یک مزیت رقابتی واقعی است. سازمانی که دیدگاههای متنوع را بشنود و از تضارب آرا نترسد، میتواند چالشها را زودتر شناسایی کرده و خلاقتر عمل کند.
🔹اما وقتی این فضا وجود ندارد، حرفها از کانال رسمی منتقل نمیشود؛ بلکه به رسانههای اجتماعی و پلتفرمهای عمومی میرود؛ جایی که دیگر نه میتوان بحران را کنترل کرد و نه اعتماد را بازسازی کرد. سکوت داخل سازمان، سر و صدای بیرون را بلندتر میکند.
این پدیده را میتوان در سه سطح دید:
◽️سطح ایدهآل
جایی که کارکنان با امنیت روانی دیدگاههایشان را به اشتراک میگذارند و نوآوری رشد میکند.
◽️سطح حداقلی
وجود ابزارهایی مثل صندوق پیشنهادات که بیشتر برای کاهش ریسکهای قانونی طراحی شدهاند، نه برای تقویت فرهنگ گفتگو.
◽️سطح بحرانی
افشاگری عمومی در رسانهها بهدلیل بیاعتمادی کامل به فضای درونسازمانی.
🔹آنچه امروز کسبوکارها را تهدید میکند، نه فقط فساد یا تبعیض، بلکه بیتفاوتی به مسئولیتهای اجتماعی و زیستمحیطی است؛ چیزی که اغلب در دل کارکنان نارضایتی عمیقی ایجاد میکند و مستقیماً به اعتراض و افشاگری ختم میشود.
💭 راهحل؟ شفافیت، گوش دادن واقعی، توضیح تصمیمات، و ایجاد محیطی امن برای گفتگو. وقتی کارکنان احساس کنند که دیدگاهشان شنیده و درک میشود، نهتنها انگیزه بیشتری میگیرند، بلکه به ارزشهای شرکت هم وفادارتر میشوند.
📕 برگرفته از کتاب زمین مرتفع تالیف آلیسون تیلور