اهمیت هدفمند بودن نظام پاداش در سازمانها
💎 استفان رابینز در کتاب «۵۳ اصل مدیریت انسانها» مینویسد: یکی از مشاوران مدیریت که به طور خاص در زمینۀ مدیریت نیروهای نظامی مطالعه میکرد، متوجه شد که افسران پلیس در شیفت کاری خود، هر روز صبح سوار ماشینی میشوند که به آنها تحویل داده شده، به بزرگراه محل ماموریت میروند و تا پایان وقت کاری در آن بزرگراه رفت و آمد میکنند.
🔹واضح است که این گشتزنی بدون هدف کمتر به امور اصلی محوله به پلیس مربوط میشود.
🔹برای همین، آن مشاور مدیریت در بررسیهایش متوجه شد که عملکرد و کارآیی افسران پلیس در آن شهر، بر اساس میزان مسافتی محاسبه میشود که هر روز با ماشینشان طی میکنند.
🔹برای همین، افسران پلیس هر روز مسافتهای طولانی را میرفتند و برمیگشتند، بدون آن که کمک خاصی به برقراری امنیت در شهر کرده باشند.
🔹این داستان واقعی به ما یادآوری میکند که وقتی کارمندان خود را به صورت کلیشهای مورد ارزیابی و پاداشدهی قرار میدهیم و فراموش میکنیم به رفتارهایی پاداش بدهیم که واقعاً مدنظرمان است، کارمندان هم بعد از مدتی سراغ رفتارهای سطحی و کلیشهای میروند.
🔹در نتیجه، بعد از مدتی متوجه میشویم که علیرغم ارائه پاداشهای متنوع و حتی زیاد، کارمندانمان انگیزۀ کافی برای کارهای بزرگ را ندارند و سرشان را با کارهای روزمره و بیاهمیت گرم میکنند.
🔹در چنین شرایطی همیشه باید سراغ تغییر نظام پاداشدهی سازمانمان برویم و مطمئن باشیم که با تغییرات کوچکی در این نظام میتوانیم نتایج فوقالعادهای را به دست بیاوریم.
🔹اهمیت نظام پاداشدهی زمانی برای من بیش از پیش روشن شد که یکی از اقوام پولدارم به پسرخواندهاش میگفت: «نگران پول در آوردن نباش! زمانی که من بمیرم، همه ثروتم به تو خواهد رسید.
🔹از قضا این فامیل ما برای مدت بسیار طولانی زنده ماند و در طول دوران پیریاش هیچ وقت نفهمید که چرا پسر خواندهاش تمایلی به حفظ سلامتی او ندارد.
🔹زمانی که این موضوع را با من مطرح کرد، به او پاسخ دادم «چون تو بابت مردن خودت به پسر خواندهات پاداش میدهی نه بابت زنده بودنت»
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.